نویفرتهای گویا!
از آنجا که عملکرد با دادهها و پارامترهای کمی و مکانیکی قابل کنترل و بازخواست سر و کار دارد، برخی از معماران، برای قانونمند و منطقی کردن فرایند طراحی و در واقع، نوعی راحتطلبی که البته با عنوان احساس مسئولیت در قبال آسایش استفادهکنندگان توجیه میشود، اولویت را در فرایند طراحی معماری، به عملکرد و پلان میدهند و چنین میپندارند که فرم صرفا یک سری ترکیبات حجمی برای پوشش عملکردها و پلانهای به دقت حلشده (البته به تعبیر خودشان) است. در دانشگاهها نیز، برخی از اساتید خود را تنها موظف به راهنمایی و بازخواست دانشجویان در زمینه عملکرد و پلان میدانند و با توجیه حفظ استقلال دانشجویان و تنوع طرحها، نقش چندانی برای خود، در زمینه آموزش مبانی فرم قائل نیستند. اما آیا واقعا دستاورد این نوع کلاسها، با توجه به حساسیت زیادی که اساتید به پلان و عملکرد نشان میدهند و آزادیای که به ظاهر برای فرم قائل میشوند، پلانهای استاندارد و طرحهای متنوع است؟
شیفتگی محض به عملکرد در دانشکدههای معماری، کار را به جایی رسانده است که در برخی دانشگاهها، استادان طرح نهایی را بر اساس تخصص در یکی از کاربریهای ساختمانی، طبقهبندی میکنند، یعنی بر اساس تخصص در مکانیکیترین وجه معماری، تا دانشجویان بر اساس کاربریای که برای طرح نهایی خود انتخاب کردهاند، از راهنمایی استاد متخصص در آن کاربری بهرهمند شوند. حتی این تقسیمبندی، با دقت نظر دوستان، کاربریهایی چون لونا پارک را هم شامل میشود. صرفنظر از چگونگی احراز تخصص یک استاد در مورد یک کاربری خاص، اصولا چرا باید هویت و شناسه یک استاد معماری، یک یا چند کاربری ساختمانی باشد؟
به راستی، چرا نقش و تاثیرگذاری استاد طراحی معماری صرفا در مهارت او برای یاد دادن روابط عملکردی و در حد یک هندبوک گویا، خلاصه و تعریف میشود؟ مگر معماری فقط تنظیم مکانیکی و کمی مساحتها و روابط چند عرصه عملکردی است؟ به نظر شما، این کار از دست هر کسی که یک هندبوک معماری، مانند نویفرت، در اختیار داشته باشد و کمی هم منطق و استدلال بفهمد، بر نمیآید؟ چرا در کلاسهای طراحی معماری که به نویفرتشناسی کاربری مورد نظر و معرفی چندین نمونه موفق خارجی خلاصه میشوند، دانشجو دقیقا متوجه نمیشود چگونه میتوان از نویفرت به نمونههای موفق که با آب و تاب تعریف و توصیف میشوند، رسید؟ پس چه کسی قرار است فاصله میان دادههای منطقی و کمی محض نویفرت تا هنر کیفی و متعالی معماری را برای دانشجویان تبیین کند؟ چه کسی قرار است زبان و فرایند معماری (و نه ساختمان) را به دانشجو بیاموزد؟
ممنون
سلام می خواستم از سایت بسیار عالی ومفیدتون تشکر کنم.
به فرموده دوست شفیق و صمیمیتان آقای مهندس پور اسماعیل ( هیچ کس همه چیز را نمی داند! ) شخصی به علت تجربه در زمینه بناهای عملکردی مانند بیمارستان در تدریس طرح 4 موفق تر از شخصی است که هیچ سابقه ای در این زمینه ندارد.که نمونه اش را در ترم های گذشته دیدیم اما برای دیده نشدن چنین امری مربی مربوطه با نمرات بالا این نقصان را جبراان فرمودند .آزومده را آزمودن خطاست!!! حال کسانی داعیه اخذ طرح نهایی را دارند که از تئوریهای معماری فقط اسمش را یدک می کشند و مدرکش را در جیب دارند.اینان که در دروس مقدمات به مثابه طرح 5 با دانشجویان بینوا برخورد میکنند و سوادشان در جزوه هایشان است ,اصول را به هیچ انگاشته و بدو ن آموختن الفبا دانشجویان را به آزمون املا و انشا خواندند. به کسی هم که جلوی آنها ایستاد پاسخ دادند که روشهای شما دیگر قدیمی شده,مگر شماها با همین اصول بالا نیامدید!!! اینان از معماری همانقدر می دانند که من دانشجوی این رشته از جراحی مغز. حال آینده این دانشجویان بینوا چه شود الله اعلم
پس خوشبحال دانشجو های شما که دارن ازتون این فرآیند معماری رو یاد میگیرن . چون من بعید میدونم اکثر اساتید این روزا جز به نویفرت و استاندارد چیز دیگری داشته باشن که بخوان یاد بدن . البته نمی خوام استثنات رو نادیده بگیرم . حداقل وضعیت اساتید در دانشگاهای غیر انتفاعی که اینجوریه ! و این کاملا وظیفه خود داشنجو عه که یه کاری واسه خودش بکنه . والا که هیچ ! بعد از پایان نامه هم چیزی یاد نمیگیره .
من ادعائی نداشته و ندارم البته به عمل کار برآید !!!! معمار حرف نمی زند عمل می کند . . . آقای مهندس !!! آزموده را آزمودن خطاست . به این جمله که نمی توانید اعتراضی داشته باشید!!! شاید هم ... اما دروس طرحی را که 2یار دبستانی (جنابعالی و آقای مهندس پور اسماعیل !!! ) در ترمهای گذشته به پایان رسانده اید همگی بلا استثناء یک طرح بودند ببخشید شاید تفاوت متریال همان تفاوت طرح است و بنده از آن بی اطلاع؟؟!! در ضمن من همیشه فکر خودم را در طراحی اعمال کردم و مربیان فقط به من کمک کردند نه القاء نظ
این جواب شخصی هست که منو استاد فرض کرده!!!!! نه جانم بنده هنوز دانشجو هستم جهت یادآوری : شما که خودتان را استاد می نامید شاید فراموش کرده که هنوز در مرحله مربی گری هستید!!! مرحله اول : مربی،مرحله دوم :استادیار،مرحله سوم : دانشیار ، مرحله چهارم : استاد بله مرحله 4 استاد این را من دانشجو میدانم که هنوز در اول راه هستم متاسفانه شماهایی که ادعایتان گوش فلک را کر کرده!! نمی دانید !!!!!!! چه بسا مربیانی نه استاد نه دانشیار نه استادیار نه مربی بلکه در حد یک دبیر هم نیستند. طبل تو خالی را میمانند اما غافل از اینکه دو دستشان چپ است!! ببخشید معنی این جمله را میدانید!!!؟؟؟؟اگه خواستی بفرمایید تا شرح موضوع کنم!!! البته اگر کثر شان نباشد که از یک دانشجوی ترمهای ابتدایی چیزی یاد بگیرید؟!!!!!!!!!!!
سلام بر دانشجویی که این همه ادبیات غنی داره چرا هنوز نفهمیده که کثر با ثا, به معنی ازدیاد است ولی کسر با سین به معنی کمبود می باشد . کسر شان درسته نه کثر شان !!! ولی مراحل استادی را به خوبی بلد است.
چند نکته بگم ... یکی اینکه در کتابهای استاندارد معماری نویفرت یکی از نامعتبر هاست بنابراین کسانی که به اون تمسک میجویند هرچه زودتر مراجعه کنند به تایم سیور. دوم اینکه ... سوم اینکه ...!
سلام .خسته نباشید.ضمن تشکر از شما.میخواستم بگم من یک معمار جوان هستم.اولین پروژه سنگین من چند روز پیش افتتاح شد.یه مجتمع تجاری مبلمان.آیا امکانش هست تو سایت شما معرفی بشه.کاره قشنگیه و مانور های معماری جالبی داره.همچنین اگه میشه بهم بگید چطوری می تونم یه اثر معماری رو ثبت کنم.لطف کنید جواب بدید بهم.در ضمن اگه لازم بود این شماره منه.09371755339.ممنون
با عرض سلام خدمت دانشجویی که به معماری اش امیدواراست. با عرض پوزش بنده نسبت به معماری خود اظهار ناامیدی نکردم و نخواهم کرد چرا که در ابتدای راهم و خرسندم که حضرتعالی به معماری خودتان امیدوارید!!! در ضمن مسرور از اینکه به مانند سایر بزرگواران اصل را رهانیده و فرع را جست و جو می کنید.حق با شماست بنده از جنابتان پوزش می طلبم. با این حساب با 1 غلط 19 شدم در درس املا !!!!! :0( لازم به یادآوری است دانشگاهی که آوازه اش تا بوشهر و زاهدان و مشهد و . . . رسیده بود اینک و به عبارتی در سال تحصیلی جاری تعداد اندکی داشجو پذیرفته دلیل این اتفاق چیست را من هم نمی دانم!!!!!! امید است شما بدانید!!! در ضمن بزرگوار به قول شاعر: افتادگی آموز اگر طالب فیضی** هرگز نخورد آب زمینی که بلند است و نیز به قول یکی از اساتیدی که جملگی دانشجویان همان مرکز ایشان را استاد می دانند: معمار حرف نمی زند عمل می کند . . به امید دیدن عمل شما دوست عزیز (*خوشحال می شوم اگر غلط املائی داشت گوشزد نمایید!!!*) ادامه دارد . . .